عروج
پایان رقص زیستن عروج نیست
اینچنین پایان سزای غروب نیست
طلوعی نو
رنگی نو
نقشی نو
حکایت همچنان باقیست
در این وادی
طلوع رنگ نقشی نو
حکایت از خدا دارد
گرش باقیست یا نیست
روایتهای جدا دارد
حس سنگین غروب
رنگ غمگین طلوع
باز دلم می شکند
که مکرر تکرار شود این دنیای دروغ
آسمان آبیست
حکایت همچنان باقیست!
فرهاد مقامی - آبان 1385 - تهران
1 Comments:
It is an amazing piece. You are very talented. I truly enjoyed your website, beutiful photos and your poems.
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home